بررسی مداخلههای شناختی و جسمانی در کیفیت زندگی و استرس ورزشکاران بازنشسته میانسال: رویکردهای مؤثر و نتایج عملکرد
این مطالعه به بررسی تأثیر مداخلات شناختی و جسمانی بر کیفیت زندگی و استرس ورزشکاران بازنشسته میانسال میپردازد. با استفاده از روش تحلیل روایی و توصیفی، مقالات منتشرشده بین سالهای 2020 تا 2024 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مداخلات جسمانی مانند تمرینات هوازی، مقاومتی و انعطافپذیری، با بهبود سلامت فیزیکی، افزایش قدرت عضلانی و تقویت سیستم ایمنی، به بهبود کیفیت زندگی و کاهش استرس منجر میشوند. از سوی دیگر، مداخلات شناختی مانند تمرینات ذهنآگاهی و درمان شناختی-رفتاری، با تغییر الگوهای فکری منفی و افزایش مهارتهای مقابلهای، تأثیر مثبتی بر سلامت روانی و کاهش استرس دارند. ترکیب این دو نوع مداخله، اثرات همافزایی ایجاد کرده و به بهبود سلامت کلی و افزایش طول عمر کمک میکند. با این حال، محدودیتهایی مانند نیاز به تعهد بلندمدت، دسترسی به منابع و تخصص حرفهای، ممکن است اجرای این مداخلات را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، توصیه میشود برنامههای مداخلهای ترکیبی و شخصیسازیشده با در نظر گرفتن نیازها و شرایط فردی طراحی شوند تا به بهبود کیفیت زندگی، کاهش استرس و پیشگیری از بیماریها در ورزشکاران بازنشسته میانسال کمک کنند.
شناسایی عوامل موثر در توسعه استارت آپ های هوش مصنوعی در حوزه سلامت و ورزش
هدف این پژوهش شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه استارتآپهای هوش مصنوعی در حوزه سلامت و ورزش است. این مطالعه از نوع کاربردی و پیمایشی است. جامعه آماری شامل ۱۳۷ نفر از مدیران، متخصصان و کارکنان شرکتهای فعال در حوزه استارتآپهای هوش مصنوعی در سلامت و ورزش بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامه محققساخته شامل ۳۹ گویه در شش بعد جمعآوری شد. برای تحلیل دادهها از آزمونهای اسمیرنوف-کلموگروف برای بررسی نرمال بودن توزیع، تحلیل عاملی تأییدی و آزمون فریدمن برای رتبهبندی عوامل استفاده شد. یافتهها نشان داد که عوامل مدیریتی با میانگین 4.79 مهمترین نقش را در توسعه استارتآپهای هوش مصنوعی در حوزه سلامت و ورزش ایفا میکنند. عوامل اقتصادی با میانگین 4.55 و تبلیغاتی با میانگین 4.33 به ترتیب در رتبههای دوم و سوم قرار گرفتند. عوامل نوآوری، شناخت و آگاهی و فرهنگی نیز در رتبههای بعدی بودند. تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که تمامی گویهها بارهای عاملی مناسب و بزرگتر از 0.4 دارند که بیانگر روایی سازه پرسشنامه است. نتایج پژوهش نشان میدهد که مدیریت کارآمد و تأمین منابع مالی کافی از عوامل کلیدی در توسعه استارتآپهای هوش مصنوعی هستند. به علاوه، تبلیغات مؤثر و افزایش آگاهی عمومی میتوانند پذیرش این فناوری را تسهیل کنند. این نتایج میتواند به سیاستگذاران و مدیران در تدوین استراتژیهای مؤثر برای گسترش استارتآپهای هوش مصنوعی در حوزه سلامت و ورزش کمک کند.
تعیین اثربخشی تکنیک ذن بر امواج مغزی در سالمندان مقیم آسایشگاه کهریزک
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تکنیک ذن بر امواج آلفا در سالمندان مقیم در آسایشگاه کهریزک میباشد. پژوهش نیمه تجربی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری تحقیق کلیه سالمندان مقیم آسایشگاه کهریزک تهران در سال 1402 بود ، که از بین آنها 42 نفر (20 مرد و 22 زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و بعد از همتا شدن بر اساس سن، جنس و وضعیت شناختی به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (21 نفر گروه آزمایش و 21 نفر گروه کنترل). ابزارهای استفاده شده در این پژوهش پرسشنامه موکا برای تشخیص اختلالات شناختی خفیف و دستگاه الکتروآنسفالوگرافی بود. ابتدا امواج مغزی هر دو گروه ثبت شد. سیگنالها با استفاده از 19 الکترود دستگاه sienna EEG 40 کاناله ثبت گردید. سپس برای گروه آزمایش 20 جلسه آموزش تکنیک ذن اجرا گردید و مجددا از هر دوگروه EEG گرفته شد. آنالیز بر روی الکترودهای پیشانی، آهیانه، گیجگاهی، پسسری و مرکزی با کمک جعبه ابزار EEGLAB در نرم افزار MATLAB انجام شد و توان امواج مغزی آلفا با تحلیل کوواریانس در نرم افزار SPSS26 محاسبه گردید (P<0.05). نتایج نشان داد که توان آلفای گروه آزمایش بالاتر از گروه کنترل بود(P<0.05). سه متغیر وابسته امواج گیجگاهی [F(1,35)= 18,915, p<.001]، پس سری [F(1,35)= 6.835, p<.001]، مرکزی [F(1,35)= 6.674, p<.001] معنادار بودند و مقدار ایتا نشان میدهد که تقریبا 35 درصد از واریانس امواج گیجگاهی، 16 درصد واریانس امواج پسسری، و همچنین تقریبا 16 درصد از امواج مرکزی بوسیله تاثیرآموزش تکنیک ذن در گروه آزمایش سالمندان قابل تبیین است. اما این روش آموزشی نتوانست در تغییر نمره پیشانی و آهیانه در پسآزمون نسبت به گروه کنترل اثر بگذارد.
بررسی مداخلههای شناختی و جسمانی در کیفیت زندگی و استرس ورزشکاران بازنشسته میانسال: رویکردهای مؤثر و نتایج عملکرد
این مطالعه به بررسی تأثیر مداخلات شناختی و جسمانی بر کیفیت زندگی و استرس ورزشکاران بازنشسته میانسال میپردازد. با استفاده از روش تحلیل روایی و توصیفی، مقالات منتشرشده بین سالهای 2020 تا 2024 مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که مداخلات جسمانی مانند تمرینات هوازی، مقاومتی و انعطافپذیری، با بهبود سلامت فیزیکی، افزایش قدرت عضلانی و تقویت سیستم ایمنی، به بهبود کیفیت زندگی و کاهش استرس منجر میشوند. از سوی دیگر، مداخلات شناختی مانند تمرینات ذهنآگاهی و درمان شناختی-رفتاری، با تغییر الگوهای فکری منفی و افزایش مهارتهای مقابلهای، تأثیر مثبتی بر سلامت روانی و کاهش استرس دارند. ترکیب این دو نوع مداخله، اثرات همافزایی ایجاد کرده و به بهبود سلامت کلی و افزایش طول عمر کمک میکند. با این حال، محدودیتهایی مانند نیاز به تعهد بلندمدت، دسترسی به منابع و تخصص حرفهای، ممکن است اجرای این مداخلات را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین، توصیه میشود برنامههای مداخلهای ترکیبی و شخصیسازیشده با در نظر گرفتن نیازها و شرایط فردی طراحی شوند تا به بهبود کیفیت زندگی، کاهش استرس و پیشگیری از بیماریها در ورزشکاران بازنشسته میانسال کمک کنند.
مقایسه اثر تمرینات فال پروف با شدت و فراوانیهای متفاوت (بالا و پایین) بر تعادل سالمندان
مقدمه: اختلال تعادل بهعنوان اصلیترین عامل سقوط در سالمندان شناخته شده است. مهمترین هدف بازتوانی زمانی که سیستم تعادلی دچار ضعف میشود، رفع این اختلال است. از این رو درمانگران و متخصصین علوم ورزشی تمرینات ورزشی را برای تسهیل و بهبود وضعیت تعادل به کار میگیرند. بنابراین هدف از این پژوهش، مقایسه اثر تمرینات فالپروف با شدت و فراونیهای متفاوت بر تعادل سالمندان است.
مواد و روشها: در این پژوهش سالمندان در گروه سنی 66 تا 77 سال به پنج گروه ده نفره تجربی با شدت و فراوانی بالا و پایین وگروه کنترل تقسیم شدند و در یک طرح تحقیق شامل پیش آزمون، هشت هفته تمرینات فال پروف و پس آزمون شرکتکردند. گروههای تجربی بلافاصله پس از پیش آزمون به مدت هشت هفته (سه جلسه در هفته، هر جلسه45دقیقه) در تمرینات فال پروف با فراوانی بالا و پایین شرکت کردند. ولی گروه کنترل پس از پیش آزمون به فعالیتهای روزانه خود پرداختند. از پرسشنامه فعالیت و سلامت فال پروف به منظورکسب اطلاعات در مورد وضعیت کلی سلامت، سبک زندگی و الگوهای فعالیت جسمانی افراد سالمند استفاده گردید. بهمنظور شناسایی مشکلات تعادل از مقیاس پیشرفته تعادل فولرتون استفاده شد. برای ارزیابی دادههای طبیعی از آزمون شاپیروویلک و برایتجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کووواریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معناداری 05/0استفاده گردید.
یافتهها: نتایج یافتههای تحقیق نشان داد که تمرینات فال پروف با شدت و فراوانی بالا و پایین باعث بهبود تعادل سالمندان میگردد. همچنین مشاهده شد تنها بین تعادل سالمندان در تمرینات فال پروف با شدت وفراوانی بالا و تمرینات فال پروف با شدت و فراوانی پایین تفاوت معناداری وجود دارد.
نتیجهگیری: میتوان چنین استنباط کرد که این برنامه تمرینی با شدت و فراوانی مختلف یک روش مؤثر در بهبود تعادل باشد که در نتیجه آن خطر سقوط تا حدودی در افراد سالمند کاهش یابد. همچنین به کارگیری این برنامه تمرینی به منظور اقدامی پیشگیرانه و درمانی احتمالا خسارت جانی، مالی، روانی و فشارهایی که بر خانواده های سالمندان وارد میشود تا حدی کاهش یابد وکیفیت زندگی آنان را تحت تأثیر قرار دهد.
تاثیر تمرینات فال پروف با شدت بالا بر تعادل سالمندان مرد شهر مشهد
این پژوهش به بررسی تأثیر تمرینات فال پروف بر تعادل سالمندان در گروه سنی 66 تا 77 سال پرداخت. در این مطالعه، 20 مرد سالمند دو گروه تجربی گروه کنترل تقسیم شدند. تمامی شرکتکنندگان در یک طرح تحقیقاتی شامل پیشآزمون، هشت هفته تمرینات فال پروف و پسآزمون شرکت کردند. گروههای تجربی به مدت هشت هفته، سه جلسه در هفته و هر جلسه به مدت 45 دقیقه در تمرینات شرکت کردند، در حالی که گروه کنترل فعالیتهای روزانه خود را ادامه دادند.برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه فعالیت و سلامت فال پروف استفاده شد که اطلاعاتی درباره وضعیت کلی سلامت، سبک زندگی و الگوهای فعالیت جسمانی سالمندان ارائه داد. همچنین، برای شناسایی مشکلات تعادل از مقیاس پیشرفته تعادل فولرتون بهره گرفته شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه تجربی (تمرینات با شدت بالا) و گروه کنترل تفاوت معناداری در متغیر تعادل وجود دارد (F=31.92, p=0.001, η²=0.44). همچنین پیشآزمون به عنوان متغیر کوواریت تأثیر معناداری بر نتایج داشت (F=24.76, p=0.001, η²=0.38). میانگین تعدیل شده گروه تجربی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل بود، که نشاندهنده اثربخشی قابل توجه این پروتکل تمرینی بر تعادل سالمندان مرد شهر مشهد میباشد.این نتایج بر اهمیت تمرینات فال پروف به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود تعادل سالمندان تأکید میکند و میتواند به عنوان یک استراتژی توانبخشی در برنامههای ورزشی سالمندان مورد استفاده قرار گیرد.
تحریک الکتریکی عصبی عضلانی در سالمندان: کاربردهای چندوجهی تحریک الکتریکی در توانبخشی سالمندان
تحریک الکتریکی عصبی عضلانی بهعنوان یک ابزار درمانی جامع در توانبخشی سالمندان، بهسرعت در حال گسترش است و کاربردهای متنوعی فراتر از تقویت سنتی عضلات ارائه میدهد. این مقاله به بررسی کاربردهای مختلف و اثربخشی تحریک الکتریکی عصبی عضلانی در سالمندان در زمینههای مختلف عملکردی میپردازد. شواهد اخیر نشان میدهد که تحریک الکتریکی عصبی عضلانی میتواند به بهبود انعطافپذیری مغز، افزایش توده و قدرت عضلانی، بهبود تعادل و کنترل وضعیتی و تسهیل بازیابی عملکردی در سالمندان کمک کند. مطالعات نشان دادهاند که این نوع تحریک میتواند سطوح سرمی فاکتور نوروتروفیک مشتق از مغز را افزایش دهد که بهعنوان نشانهای از اثرات بالقوه محافظت عصبی تلقی میشود. در زمینه عملکرد عضلانی، نتایج امیدوارکنندهای از تحریک الکتریکی عصبی عضلانی در جلوگیری از تحلیل رفتن عضلات مرتبط با افزایش سن و بهبود قدرت مشاهده شده است، بهویژه در شرایطی که ورزش منظم ممکن است دشوار باشد. همچنین، این روش بهبودهای قابلتوجهی را در تعادل و کنترل وضعیتی در میان سالمندان نشان داده است که با انقباضات ارادی عضلانی ترکیب میشود. تحریک الکتریکی عصبی عضلانی همچنین در شرایط بالینی خاص رایج در سالمندان، نظیر توانبخشی پس از سکته مغزی، دیسفاژی و ضعف عضلانی ناشی از بیماریهای جدی، کارایی خود را نشان داده است. پیشرفتهای تکنولوژیکی اخیر، ازجمله دستگاههای پوشیدنی و سیستمهای کنترلشده توسط مغز، دامنه کاربردهای این مداخله را گسترش دادهاند. بااینحال، تنوع در پروتکلها، پارامترهای تحریک و معیارهای نتیجهگیری در مطالعات مختلف، چالشهایی را برای ایجاد دستورالعملهای درمانی استاندارد ایجاد میکند. این مقاله شواهد موجود درباره کاربردهای چندوجهی تحریک الکتریکی عصبی عضلانی در توانبخشی سالمندان را تجزیهوتحلیل کرده و به بحث درباره فواید ثابت و کاربردهای نوظهور آن میپردازد. درک این کاربردهای مختلف و مکانیسمهای اساسی آنها برای ارائهدهندگان مراقبتهای بهداشتی برای بهینهسازی اجرای این روشی در برنامههای توانبخشی سالمندان بسیار مهم است.
مدیریت درد و ارتباط آن با رضایت از خدمات بهداشتی و سلامت معنوی در بیماران تهرانی
این مطالعه به بررسی ارتباط بین رضایت از خدمات بهداشتی، سلامت معنوی و مدیریت درد در بیماران تهرانی میپردازد و تأثیر این متغیرهای مستقل را بر پیشبینی اثربخشی استراتژیهای مدیریت درد بررسی میکند. این مطالعه مقطعی با مشارکت ۲۷۸ نفر از تهران انجام شد. اندازه نمونه بر اساس جدول مورگان و کرجسی تعیین شد. دادهها از طریق پرسشنامههای استاندارد برای مدیریت درد، رضایت از خدمات بهداشتی و سلامت معنوی جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه از طریق نرمافزار SPSS-27 انجام شد. آمار توصیفی نشان داد که میانگین و انحراف معیار برای مدیریت درد به ترتیب 3.65 و 0.78، برای رضایت از خدمات بهداشتی 4.12 و 0.64، و برای سلامت معنوی 3.85 و 0.71 بود. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که بین مدیریت درد و رضایت از خدمات بهداشتی (r = 0.45, p < 0.001) و بین مدیریت درد و سلامت معنوی (r = 0.39, p < 0.001) همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون خطی چندگانه نشان داد که هر دو متغیر رضایت از خدمات بهداشتی (B = 0.34, SE = 0.07, β = 0.36, p < 0.001) و سلامت معنوی (B = 0.29, SE = 0.08, β = 0.29, p < 0.001) به طور معناداری مدیریت درد را پیشبینی میکنند. یافتهها نشان میدهد که سطوح بالاتر رضایت از خدمات بهداشتی و سلامت معنوی با نتایج بهتر در مدیریت درد مرتبط است. این نتایج اهمیت در نظر گرفتن رضایت بیماران از خدمات بهداشتی و سلامت معنوی آنها را در توسعه استراتژیهای مؤثر مدیریت درد تأکید میکند. پیشنهاد میشود که مطالعات طولی بیشتری برای بررسی روابط علّی انجام شود.
دربارهی مجله
نشریه طول عمر هدف دارد درک علمی و کاربرد عملی استراتژیهای تمدید طول عمر و بهبود کیفیت زندگی انسان را ارتقا دهد. با انتشار تحقیقات دقیق و تحت داوری همتا، این نشریه تلاش میکند به یک پلتفرم پیشرو برای انتقال دانش در حوزههای علمی پایه، تحقیقات بالینی، بهداشت عمومی و علوم اجتماعی تبدیل شود. نشریه طول عمر به ترویج همکاریهای بین رشتهای و نوآوری برای مقابله با پیچیدگیهای پیر شدن و ترویج زندگی سالم در طول عمر متعهد است.